سلام . . . آدم های ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچ کس را باور ندارند. همان هایی که برای همه کس لبخند می زنند همانهایی که بوی ناب آدم می دهند و من باور دارم که تو از آنهایی. . . (دکتر شریعتی)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- هر چه مي نويسم پنداري دلم خوش نيست و بيشتر آنچه در اين روزها نبشتم همه آن است که يقين ندانم که نبشتن بهتر است از نانبشتن.
اي دوست نه هر چه درست و صواب بود، روا بود که بگويند ... و نبايد که در بحري افکنم خود را که ساحلاش به ديد نبود،
و چيزها نويسم بي «خود» که چون «واخود» آيم بر آن پشيمان باشم و رنجور ...
اي دوست ميترسم _ و جاي ترس است _ از مکر سرنوشت ...
حقا، و به حرمت دوستي که نميدانم که اين که مينويسم راه «سعادت» است که ميروم، يا راه «شقاوت»؟
و حقا که نميدانم اين که نبشتم «طاعت» است يا «معصيت»؟
کاشکي بيکبارگي ناداني شدمي، تا از خود خلاص يافتمي!
چون در حرکت و سکون چيزي نويسم از آن رنجور شوم بغايت!
و چون در معاملت راه خدا چيزي نويسم، هم رنجور شوم؛
چون احوال عاشقان نويسم نشايد؛
چون احوال عاقلان نويسم هم نشايد؛
و هر چه نويسم هم نشايد؛
و اگر هيچ ننويسم هم نشايد؛
و اگر خاموش گردم هم نشايد؛ و اگر اين واگويم نشايد و اگر وانگويم هم نشايد؛